وَ قَالَ ع عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ - وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ - فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ - وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ - وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً - وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً - وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ - وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى - وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى - وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى - وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ
و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از بخيل: به سوی فقری میشتابد که از آن میگريزد، و سرمايهای را از دست میدهد که برای آن تلاش میکند. در دنيا چون تهيدستان زندگی میکند، امّا در آخرت چون سرمايهداران محاکمه میشود. و در شگفتم از متکبّری که ديروز نطفهای بیارزش، و فردا مرداری گنديده خواهد بود و در شگفتم از آن کس که آفرينش پديدهها را مینگرد و در وجود خدا ترديد دارد و در شگفتم از آن کس که مردگان را میبيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن کس که پيدايش دوباره را انکار میکند در حالی که پيدايش آغازين را مینگرد، و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنی، را آباد میکند امّا جايگاه هميشگی را از ياد برده است.
(اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی)
وَ قَالَ ع تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ - فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ - أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ
و درود خدا بر او، فرمود: در آغاز سرما خود را بپوشانيد، و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدنها همان میکند که با برگ درختان خواهد کرد: آغازش میسوزاند، و پايانش میروياند.
(عملی، بهداشتی)
نظرات شما عزیزان: